قیمت معجزه


ÏÑÈÇÑå ÓÇíÊ

به سایت خنده دارترین خوش آمدید
ÂãÇÑ ÓÇíÊ
ÂãÇÑ ãØÇáÈ
˜á ãØÇáÈ : 613
˜á äÙÑÇÊ : 23
ÂãÇÑ ˜ÇÑÈÑÇä
ÇÝÑÇÏ ÂäáÇíä : [Online]
ÊÚÏÇÏ ÇÚÖÇ : 1

˜ÇÑÈÑÇä ÂäáÇíä

ÂãÇÑ ÈÇÒÏíÏ
ÈÇÒÏíÏ ÇãÑæÒ : 45
ÈÇÑÏíÏ ÏíÑæÒ : 4
æá ÇãÑæÒ : [Google_Day]
æá ÏíÑæÒ : [Google_Yesterday]
ÈÇÒÏíÏ åÝÊå : 53
ÈÇÒÏíÏ ãÇå : 760
ÈÇÒÏíÏ ÓÇá : 4013
ÈÇÒÏíÏ ˜áí : 17388
ÇØáÇÚÇÊ ˜ÇÑÈÑí

ÚÖæ ÔæíÏ

نام کاربری
رمز عبور

ÝÑÇãæÔí ÑãÒ ÚÈæÑ¿

ÚÖæíÊ ÓÑíÚ <> ãäæí ˜ÇÑÈÑí

ÎæÔ ÂãÏí :
ÂÎÑíä æÑæÏ:/user/profile
äÇã ˜ÇÑÈÑí : /user/edit
äá ˜ÇÑÈÑí
ãÔÇåÏå ÑæÝÇíá
ÇÑÓÇá ÓÊ ÌÏíÏ
æíÑÇíÔ ÑæÝÇíá
ÎÑæÌ ÇÒ ÓÇíÊ
>
ãæÖæÚÇÊ
چیزایی که رو مخمونه
داستان
فالخند
ÂÑÔíæ
ãØÇáÈ ÑÈÇÒÏíÏ
ãØÇáÈ ÊÕÇÏÝí
˜ÏåÇí ÇÎÊÕÇÕí

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 45
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 53
بازدید ماه : 760
بازدید کل : 17388
تعداد مطالب : 613
تعداد نظرات : 23
تعداد آنلاین : 1



ÏÑÈÇÑå ÓÇíÊ

به سایت خنده دارترین خوش آمدید
ÇØáÇÚÇÊ ˜ÇÑÈÑí

ÚÖæ ÔæíÏ

نام کاربری
رمز عبور

ÝÑÇãæÔí ÑãÒ ÚÈæÑ¿

ÚÖæíÊ ÓÑíÚ <> ãäæí ˜ÇÑÈÑí

ÎæÔ ÂãÏí :
ÂÎÑíä æÑæÏ:/user/profile
äÇã ˜ÇÑÈÑí : /user/edit
äá ˜ÇÑÈÑí
ãÔÇåÏå ÑæÝÇíá
ÇÑÓÇá ÓÊ ÌÏíÏ
æíÑÇíÔ ÑæÝÇíá
ÎÑæÌ ÇÒ ÓÇíÊ
>
ãæÖæÚÇÊ
چیزایی که رو مخمونه
داستان
فالخند
ÂÑÔíæ
ãØÇáÈ ÑÈÇÒÏíÏ
ãØÇáÈ ÊÕÇÏÝí

ÂÎÑíä ÇÑÓÇá åÇí ÇäÌãä

ÚäæÇä ÇÓÎ ÈÇÒÏíÏ ÊæÓØ
ForumPostCountAnswer [ForumPostLastAuthor] [] [loxblog]


 
سارا با ناراحتي به اتاق خوابش رفت و از زير تخت، قلک کوچکش را درآورد. قلک را شکست، سکه ها را روي تخت ريخت و آنها را شمرد، فقط 5 دلار.
 
 
http://www.fun-group.info/pic/10-08-2009/G/003.jpg
 
 
بعد آهسته از در عقبي خانه خارج شد و چند کوچه بالاتر به داروخانه رفت. جلوي پيشخوان انتظار کشيد تا داروساز به او توجه کند ولي داروساز سرش شلوغ تر از آن بود که متوجه بچه اي هشت ساله شود. دخترک پاهايش را به هم مي زد و سرفه مي کرد، ولي داروساز توجهي نمي کرد، بالاخره حوصله سارا سر رفت و سکه ها را محکم روي شيشه پيشخوان ريخت.
 
 
 
http://www.fun-group.info/pic/10-08-2009/G/004.jpg
 
داروساز جا خورد، رو به دخترک کرد و گفت: چه مي خواهي؟
دخترک جواب داد: برادرم خيلي مريض است، مي خواهم معجزه بخرم.
داروساز با تعجب پرسيد: ببخشيد؟!!
 
 
http://www.fun-group.info/pic/10-08-2009/G/005.jpg
دختـرک توضيح داد: برادر کوچک من، داخل سـرش چيزي رفته و بابايم مي گويـد که فقط معجـزه مي تواند او را نجات دهد، من هم مي خواهم معجزه بخرم، قيمتش چقدر است؟
داروساز گفت: متاسفم دخترجان، ولي ما اينجا معجزه نمي فروشيم.
چشمان دخترک پر از اشک شد و گفت: شما را به خدا، او خيلي مريض است، بابايم پول ندارد تا معجزه بخرد اين هم تمام پول من است، من کجا مي توانم معجزه بخرم؟
 
 
 
http://www.fun-group.info/pic/10-08-2009/G/007.jpg
 
 
مردي که گوشه ايستاده بود و لباس تميز و مرتبي داشت، از دخترک پرسيد: چقدر پول داري؟
دخترک پول ها را کف دستش ريخت و به مرد نشان داد. مرد لبخنـدي زد و گفت: آه چه جالب، فکـر مي کنم اين پول براي خريد معجزه برادرت کافي باشد!
بعد به آرامي دست او را گرفت و گفت: من مي خواهم برادر و والدينت را ببينم، فکر مي کنم معجزه برادرت پيش من باشد.
آن مرد ، دکتر آرمسترانگ فوق تخصص مغز و اعصاب در شيکاگو بود.
 
 
http://www.fun-group.info/pic/10-08-2009/G/008.jpg
 
 
فرداي آن روز عمل جراحي روي مغز پسرک با موفقيت انجام شد و او از مرگ نجات يافت.
پس از جراحي، پدر نزد دکتـر رفت و گفت: از شما متشکـرم، نجات پسرم يک معجـزه واقعـي بود، مي خواهم بدانم بابت هزينه عمل جراحي چقدر بايد پرداخت کنم؟
 
 
http://www.fun-group.info/pic/10-08-2009/G/009.jpg

دکتر لبخندي زد و گفت: پنج دلار بود که پرداخت شد .
  

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ÇãÊíÇÒ : äÊíÌå : ÇãÊíÇÒ ÊæÓØ äÝÑ ãÌãæÚ ÇãÊíÇÒ :


äãÇíÔ Çíä ˜Ï ÝÞØ ÏÑ ÇÏÇãå ãØáÈ

ÈÇÒÏíÏ : 350
äæíÓäÏå : محمد علی عابدی | äÙÑÇÊ ()

ãØÇáÈ ãÑÊÈØ


ÂÎÑíä ãØÇáÈ ÇÑÓÇáí

ÇÑÓÇá äÙÑ ÈÑÇí Çíä ãØáÈ

Çíä äÙÑ ÊæÓØ [Comment_Author] ÏÑ ÊÇÑíÎ [Comment_Date] æ [Comment_Time] ÏÞíÞå ÇÑÓÇá ÔÏå ÇÓÊ

[Comment_Gavator]

[Comment_Content]


[Comment_Form] [Comment_Page]
?
äæíÓäϐÇä
ÎÈÑäÇãå
    ÈÑÇí ÇØáÇÚ ÇÒ ÂÏíÊ ÔÏä ÓÇíÊ ÏÑ ÎÈÑäÇãå ÓÇíÊ ÚÖæ ÔæíÏ ÊÇ ÌÏíÏÊÑíä ãØÇáÈ Èå Çíãíá ÔãÇ ÇÑÓÇá ÔæÏ



Ê ÈǘÓ
    <-MyChatBox->
áíä˜ ÏæÓÊÇä
íæäÏåÇí ÑæÒÇäå
ÊÈÇÏá áíä˜ åæÔãäÏ
ÔÊíÈÇäí
?